زمستان سرد و سوزان

موسسه خیریه نیک گستر وصال

چه می شد اگر نبود دل بستگی ما آدم ها به هم؟
شاید «با هم بودن» را بر صفحه های فطرت مان نوشته اند که
«بی هم بودن» تلخ است و تحمل ناپذیر.
از من تا تو فاصله ای نیست، جز برداشتن یک قدم به عشق.
زمستان سرد و سوزان تنهایی را فقط به هم پیوستن
دست های من و توست که گرم خواهد کرد.
زمین سرد است، اما آتش مهر قلب های مؤمن در سراسر گیتی نه تنها کلبه های خویش،
که کلبه همسایگان را نیز برقرار و برافروخته نگاه خواهند داشت.
آری، سیاره خاکی ما بر مدار وحدت دل های عاشق می گردد؛
دل های زنده به عشق انسانیت.
زمین، ملک همه فرزندان آدم است و این ملک مشاع، تنها با
نوع دوستی خواهد پایید و با گذشت.
آنچه بهتر زیستن را در این سرزمین دور برایمان فراهم می آورد،
این است که همگی مان زیر یک سایبان بنشینیم؛ سایبان محبت و نیکی.
کلبه هایی سرد و خاموش، با دست هایی ترک ترک و پینه بسته.
این کوچه های باریک، روایت رنج های توست؛
وقتی که نمی دانی سفره خالی ات را چگونه بر کودکانت بگشایی.
به ریگزاران داغ دلت می اندیشم؛ به تو که روح فسرده ات را به دندان گرفته ای
و شب های بی مهتابت را هیچ چراغی روشن نمی کند.
آمده ام که دستان خاکی ات را در دست های مهربانی ام بگیرم
تا روزهای سردت را خورشید امید، چراغان کند.
آمده ام تا آفتاب را بر سفره های عشق، قسمت کنیم.
آدمی بنده محبت است و هر چه نتواند سنگ خارای قلبش
را بگشاید، محبت خواهد توانست.
هر چه رنگ و لعاب دیگر، همچون برگ های پاییز می ریزند،
ولی رنگ و بوی محبت، هرگز کهنه نخواهد شد
و حافظه جهان، دست های نیکوکار را از یاد نخواهد برد.

ارسالی توسط : وصال

برگرفته از:www.zamzar.ir

Views: 212

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

5 × چهار =

آخرین اخبار