بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی
عجل الله تعالی فرجک الشریف
نامه بیست و پنج نهج البلاغه : سفارشى از حضرت امام علی علیه السلام، آن را براى کسى مى نوشت که به گرفتن زکاتش مى فرستاد . جمله هایى از آن را در اینجا مى آوریم تا همگان بدانند که على علیه السلام ستون حق را برپاى مى داشت و نشانه هاى عدالت را در کارهاى خرد و کلان و کلى وجزئى آشکار مى نمود .
با پرهیزگارى و ترس از خداوندى که یگانهاست و او را شریکى نیست، حرکت کن. زنهار، مسلمانى را مترسانى واگر خود نخواهد به سراغش مروى و بیش از آنچه حق خداوند است، از او مستانى. چون به قبیلهاى برسى بر سر آب آنها فرودآى و به خانه هایشان داخل مشو. آنگاه با آرامش و وقار بهسوى ایشان رو تا به میانشان برسى. سلامشان کن و تحیّت گوى و در سلام و تحیّت امساک منماى. سپس، بگوى که اى بندگانخدا، ولىّ خدا و خلیفه او مرا به نزد شما فرستاده تا سهمىرا که خدا در اموالتان دارد بستانم. آیا خدا را در اموالتان سهمى هست، که آن را به ولىّ خدا بپردازید؟ اگر کسى گفت : نه، به سراغش مرو و اگر کسى گفت : آرى، بى آنکه او را بترسانى یا تهدیدش کنى، یا بر او سخت گیرى ،یا به دشواریش افکنى، به همراهش برو و آنچه از زر و سیم دهد، بستان و اگر او را گاو و گوسفند و شتر باشد، جز به اجازت صاحبانش به میان رمه مرو، زیرا بیشتر آنها از آن اوست و چون به رمه چارپایان رسیدى، مانند کسى مباش که خود را بر صاحب آنها مسلط مى شمارد یا مى خواهد بر او سختگیرد. چارپایى را رم مده و مترسان و صاحبش را در گرفتن آن مرنجان. پس مال را هر چه هست به دو بخش کن و صاحب مال رابه گزینش یکى از آن دو بخش مخیّر گردان و در آنچه براى خود برمى گزیند ، متعرضش مشو. سپس، باقى را باز به دو بخش کن و باز او را در گرفتن یکى از آن دو بخش مخیر نماى و درآنچه براى خود برمى گزیند سرزنش منماى. و پیوسته چنین کن تا آن قسمت، که حق خداوند در آن است، بر جاى ماند . پس سهم خدا را از او بستان و اگر پنداشت که مغبون شده و خواست آنگونه قسمت کردن را بر هم زند، از او بپذیر و بار دیگر دو قسمت را یکى کن و باز قسمت از سر گیر. تا سهم خدا را از مال او معین کنى و بستانى. و ستور پیر و سالخورده و پاى و پشت شکسته و بیمار و لاغر و معیوب را مگیر. و چون مال مسلمانان را مى فرستى، آن را به کسى بسپار که به دیندارى او مطمئن باشى تا آن را به ولىّ امر مسلمانان برساند و او میان مسلمانان قسمت نماید. و به نگهدارى آنهامگمار، مگر مردى نیکخواه و مهربان و امین را که نیکو نگهبانى کند. کسى که با ستوران درشتى نکند و آنها را تندنراند و خسته شان نگرداند. پس، هر چه گرد آورده اى، زودبه نزد ما فرست تا ما نیز در جایى که خداوند مقرر فرموده، صرف نماییم. چون امین تو ستوران زکات را گرفت، از او بخواه که در راه میان مادر و کره شیرخواره اش جدایى نیفکند و آن قدر آن را ندوشد که کره اش را زیان رسد و باسوار شدن بر آنها خسته نکند و میان آن شتر که بر آن سوار مى شود یا آن را مى دوشد و دیگر شترها عدالت ورزد. و چنان کند که شتر خسته بیاساید و با شترى که پایش مجروح شده و رفتن نتواند بمدارا رفتار کند و آنها را بر سر آبگیرها بردو آب دهد و از راه هایى براند که به علف زارها نزدیک باشد، نه از راه هاى خشک و عارى از گیاه، و ساعتها مهلت آسایش دهد تا آب خورند یا علف بچرند. تا به اذن خدا آنها را به ما برساند ، فربه و پرتوان نه خسته و لاغر، و ما آنها را، چنانکه در کتاب خدا و سنت پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم آمده ، تقسیم کنیم. اگر چنین کنى، اجر تو بزرگ باشد و تو را به رستگارى، ان شاء الله، نزدیکتر سازد.
نامه ی بیست و شش نهج البلاغه : نامه اى از آن حضرت علیه السلام به یکى از کارگزاران خودهنگامى که او را براى گردآورى زکات فرستاد .
او را به ترس از خدا فرمان مى دهم، چه در امور نهانى و چه اعمال پوشیده از نظرها. جایى که جز خداى ناظر اعمال او نیست و جز خداى کارسازى نبود. فرمانش مى دهم که به آشکارا اطاعت خداوند نکند و در نهان کارى به خلاف آن. زیرا کسى که نهان و آشکارش و گفتار و کردارش یکى باشد، امانت خدا را ادا کرده و در عبادتش اخلاص ورزیده. او رافرمان مى دهم که مردم را نرنجاند و دروغگوی شان نخواند وتهمت ننهد. و به این دستاویز که بر آنان امارت دارد، روى از ایشان برمتابد. زیرا آنها برادران دینى او و در گرفتن حقوق خداوند یاران او هستند. تو را در این صدقه نصیبى است ثابت و حقى است معلوم و نیز مسکینان و ناتوانان و بینوایان با تو شریکند. من حق تو را بتمامى مى پردازم، تو نیز، حق آنان را بتمامى بپرداز. که اگر چنین نکنى در روز جزا مدعیان تو از همه بیش است و بدا به حال کسى که مدعیانش، در پیشگاه عدل الهى، فقیران و مسکینان و سائلان ورانده شدگان و وامداران و در راه ماندگان باشند. هر که امانت را بى ارج شمارد و در مزرع خیانت چرد و خود و دین خود را از لوث آن پاکیزه نسازد، خود را در دنیا گرفتارخوارى و رسوایى ساخته و در آخرت خوارتر و رسواتر است بزرگترین خیانت، خیانت به مسلمانان است و بزرگترین دغلکارى، دغلکارى با پیشوایان . والسلام
خطبه ۱۱۰ در نهج البلاغه
برترین چیزى که توسّل جویندگان به خداى سبحان، بدان توسّل مى جویند، ایمان به او و به پیامبر اوست و جهاد است در راه او، زیرا جهاد رکن اعلاى اسلام است. و کلمه توحید است، که در فطرت و جبلت هر انسانى است. و برپاى داشتن نماز است، که نشان ملت اسلام است و دادن زکات است، که فریضه اى است واجب و روزه ماه رمضان است، که نگهدارنده آدمى است از عذاب خداى و حج خانه خداست و به جاى آوردن عمره آن است، که فقر را مى زدایند و گناه را مى شویند و صله رحم است، که موجب افزایش مال است و واپس افکننده اجل است و صدقه نهان است، که خطاها را مى پوشاند و صدقه آشکار است، که مرگ ناگهانى را باز دارد و انجام دادن کارهاى نیک است، که آدمى را از لغزیدن در خواریها نگه مى دارد.
خدا را یاد کنید و بدان شتابید، که بهترین یادهاست و به رغبت بخواهید آنچه را که پرهیزگاران را وعده داده، که وعده اش راست ترین وعده هاست. و از رهنمودهاى پیامبرتان پیروى کنید، که نیکوترین رهنمودهاست و به سنّت او رفتار نمایید، که راهنماینده ترى سنّتهاست و قرآن را بیاموزید، که بهترین سخن است و آن را نیک بفهمید، که بهار دلهاست و به پرتو آن شفا جویید، که شفاى سینه هاست و نیکو تلاوتش کنید که نافعترین گفتارهاست.
عالمى که نه به علم خود عمل کند، جاهل سرگشته اى بیش نیست ، که از خواب جهل دیده فرا نمى کند. بلکه حجّت بر او قویتر است و شایسته تر است که حسرت خورد زیرا در نزد خدا سرزنش او افزونتر است .
خطبه ۱۹۹ : از سخنان آن حضرت است در وصیّت به یارانش
پایبند امر نماز شوید، و بر آن محافظت نمایید، و آن را زیاد بخوانید، و به نماز به خداوند تقرّب جویید، زیرا بر مؤمنین امرى واجب در اوقاتى معین است. آیا پاسخ اهل عذاب را نشنیدید زمانى که از آنان پرسیده مىشود: «چه چیز شما را به جهنّم آورد مىگویند: از نمازگزاران نبودیم» نماز همچون ریختن برگ درخت گناهان را مىریزد، و همچون بندى که باز گردد بند گناهان را مىگشاید. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نماز را به چشمه آب گرمى که بر خانه انسان باشد و شبانه روزى پنج نوبت خود را در آن بشوید تشبیه کرده است، که آیا چرک و آلودگى در بدن چنین کسى باقى خواهد ماند از مردم مؤمن حق نماز را آنانى شناختند که زیبایى متاع دنیا، و مایه چشم روشنى از فرزندان و اموال آنان را به خود مشغول نکرده، خداوند سبحان مىفرماید: «مردانى که آنان را تجارت و داد و ستد از ذکر خدا و به پا کردن نماز و اداى زکات باز نمى دارد». رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله با اینکه مژده بهشت را از خداوند دریافته بود خود را براى نماز به زحمت مىانداخت، به خاطر اینکه خداوند به او فرموده بود: «اهل خود را به نماز امر کن، و نسبت به آن شکیبا باش». آن حضرت اهلش را به نماز امر مى فرمود، و خود نیز در به پا کردن آن شکیبایى به خرج مى داد. آن گاه نماز با زکات براى اهل اسلام وسیله قرب به خداوند قرار داده شده، کسى که زکات را از روى رغبت ادا کند براى او کفّاره از گناه، و مانع و سپر عذاب خواهد بود. انسانى که زکات مى پردازد نباید خاطر به آن مشغول سازد، و به این علت اندوهى به دل راه دهد. زیرا کسى که آن را از روى بى میلى بپردازد و به اجرى که از خود زکات برتر است امید داشته باشد به سنّت پیامبر جاهل است، و در بردن پاداش مغبون، و در عمل گمراه، و حسرتش در پیشگاه حق طولانى خواهد بود. سپس اداء امانت است، آن که امین نیست زیانکار است. امانت بر آسمان هاى بر افراشته، و زمینهاى گسترده، و کوههاى بلند و استوار عرضه شد، در حالى که درازتر و پهن تر و بلندتر و بزرگتر از آنها نبود، و اگر چیزى به خاطر طول و عرض و یا قدرت و عزت از قبول امانت امتناع مى ورزید هر آینه آسمان و زمین و کوه بود، امّا از عقوبت ترسیدند، و آنچه را که موجود ضعیفترى چون انسان به آن نادان بود درک کردند «انسان ستمکار و نادان است». آنچه بندگان در شب و روز خود انجام مىدهند بر خداوند پاک مخفى نیست، به کار پنهان عباد آگاه و به علمش بر آن محیط است، اعضاى شما شاهدان خدا بر شما، و اندامتان لشگر حق، و درونتان جاسوسان الهى هستند، و خلوتهاى شما براى او آشکار است
حکمت ۷ : ایثار اقتصادی و آخرت گرایی
صدقه دادن داروی ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنیا، فردا در پیش روی آنان جلوگر است.
حکمت ۱۴۶ : ارزش دعا و صدقه ، زکات دادن
ایمان خود را با صدقه دادن ، و اموالتان را با زکات دادن نگاه داری و امواج دعا را با دعا از خود دور سازید.
حکمت ۱۳۷ :صدقه راه نزول روزی
روزی را با صدفقه دادن فرود آرید.
حکمت ۲۵۸ : صدقه و توان کری
هرگاه تهی دست شدید با صدقه دادن ، با خدا تجارت کنید.
Views: 84