بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی المهدی الامم
عجل الله تعالی فرجه الشریف
سبط ابن جوزى که از دانشمندان منصف اهل سنت است مینویسد: امیرمؤمنان علیه السلام هنگام درگذشت حضرت زهرا سلام الله علیها کنار بستر ایشان بسته اى را مشاهده کرد، پرسید این چیست؟ عرضه داشت میان آن حریر سبزى است که داخل آن صفحه سپیدى وجود دارد و در آن صفحه چند سطر نوشته شده: فرمود: مضمون آن نوشته چیست؟ دختر پیامبر پاسخ داد، در شب عروسى در جایگاه عبادتم نشسته بودم که مستمندى آمد و درخواست جامه اى کهنه کرد، من دو پیراهن داشتم یکى نو که آن را بخاطر عروسى پوشیده بودم و دیگر پیراهن کهنه، پیراهن نو را به او دادم و پیراهن کهنه را پوشیدم، صبحگاه پدرم به دیدن من آمد فرمود: چرا جامه نو را نپوشیدى؟ گفتم مگر شما نفرمودید: انسان هر مقدار به مستمندان صدقه دهد برایش باقى میماند، من هم آن جامه نو را به مستمند دادم، فرمود: اگر نو را میپوشیدى و کهنه را به تهیدست میدادى براى شوهرت بهتر بود و آن بینوا هم به لباس میرسید.
به پدرم گفتم من این کار را از شما پیروى کردم زیرا مادرم خدیجه هنگامى که افتخار شرفیابى خدمت شما را یافت و تمام اموالش را در اختیار شما گذاشت، شما همه آن را در راه خدا هزینه کردید تا جایى که سائلى از شما پیراهن خواست، شما جامه خود را به او بخشیدید و خود را در حصیرى پیچیده به منزل آمدید و در این امور کسى مانند شما نیست، پدرم گریست و مرا به سینه چسبانید در آن موقع فرمود: امین وحى جبرئیل نازل شده و از طرف خدا به تو سلام میرساند و میگوید به فاطمه بگو هرچه از ما میخواهد بخواهد که من فاطمه را دوست دارم.
گفتم اى پدر:
«شغلتنى عن المسأله لذه خدمته لاحاجه لى غیر لقاء ربى الکریم فى دارالسلام:»
شیرینى فیض حضور و خدمتش چنان مرا مشغول داشته که توجه به درخواستى جز لقاء پروردگار کریمم در دارالسلام ندارم، پدرم دستهایش را به سوى حق برداشت و به من نیز فرمان داد دست هایم را بردارم و با حال مخصوص به خودش به پیشگاه حضرت حق عرضه داشت:
«اللهم اغفر لامتى»
پروردگارا امت مرا مورد آمرزش قرار ده.
جبرئیل نازل شد و عرضه داشت خدا میفرماید کسانى از امتت که محبت فاطمه و همسر او على و فرزندانش را داشته باشند آمرزیدم. من در این زمینه درخواست سندى نمودم، جبرئیل این حریر سبز را آورد که در آن نوشته:
«کتب ربکم على نفسه الرحمه»
پروردگار شما مهر و رحمت را بر خود واجب نموده است.
و جبرئیل و میکائیل برآن گواهى داده اند، پدرم فرمود: آن را حفظ کن و در زمان وفات سفارش کن که با تو در قبر گذارند، میخواهم روز محشر که زبانه هاى آتش شعله کشید به پدرم ارائه دهم و آن حضرت آنچه را خدا وعده داده درخواست کند. «۱»
بازدیدها: 111